زنگ پایان چادرشب بافی و نمدمالی در رامسر
P>به گزارش ایرنا، نمدمالی و چادرشب بافی در رامسر به صورت سنتی دو کار هنری متفاوت برای دو جنس مرد و زن تعریف شدند و بر همین منوال هم تاریخ چند صد ساله را پشت سر گذاشتند. به عبارتی یک رکن مهم اصالت این دو هنر در منطقه به همان تعریف سنتی اشان به عنوان شغل مردانه و زنانه پیوند می خورد ، چون با نام نمد همواره مردانی در ذهن تصویر می شوند که چند نفری در حال مالییدن نمد هستند همان گونه که با نام چادرشب،زنانی به ذهن می آیند که با ظرافت هر چه تمامتر بر تار و پود نخ نقش رنگارنگ می زنند.
نمد مالی رامسر قدمت ۲۵۰ ساله دارد و به پشتوانه همین سابقه تاریخی همراه با حفظ اصالت و کیفیت بوده است که دو نفر از نمدمالان رامسری مهر اصالت یونسکو را دریافت کردهاند.
نمدمالی به خاطر نیاز به قدرت بدنی بالا یک شغل کاملا مردانه تلقی می شود و بیشتر کارهای مورد نیاز را هم مردان انجام می دهند.. کار نمدمالی بعد از چیدن پشم گوسفند شروع می شود ولی تا پشم به نمد تبدیل شود ، راه درازی باید طی شود ، راهی که بخش زیادی از آن با ظرافت همراه است و باید با ضمختی کار مردانه همراه شود.
پشم گوسفند که چیده شد اول باید شسته و پاک شود. حتی این کار را هم مردان نمدمال انجام می دهند و بندرت از زنان کمک می گیرند. بعد از آن نوبت به حلاجی ، آبه تابی ، نقش اندازی ، کلک ریزی، قالب پیچی، قالب پازنی، خومه، لبه گذاری، لیقه زنی، مالش نمد، صاف کردن نمد و نهایتا شست و شوی محصول نهایی می رسد. همه این مراحل به تزریق انرژی دستان توانای مردان نیاز دارد، دستانی که ظرافت را باید با زور بازو عجین کنند.
تولد هنر زنانه
در مقابل چادر شب بافی صنعتی زنانه است که آن هم قدمتی ۲۰۰ ساله در رامسر دارد و به دلیل آن که در گذشته و برای خواب به عنوان روانداز استفاده می شد ، چادر شب نام گرفته است. چادرشب ، پارچه هایی در اندازه های دو متر در دو متر با زمینه قرمز و رنگهای شاد دیگر هستند که طرحهای مشبک و چهارخانه با نقوش هندسی، گیاهی و حیوانی بر روی آن نقش بسته است.
برای بافت چاردشب دستگاه های نساجی با عنوان « پاچال » در خانه بافندگان وجود داشت. مواد اولیه این هنر دست هم نخ و کامواهای رنگی است. در گذشته و حتی امروزه چادرشب علاوه بر اینکه به عنوان رو انداز استفاده می شد، پوششی برای خانم های مسن جهت گرم نگه داشتن دور کمر یا کلیه ها بوده است. به معنای دیگر در ذهن ما چادرشب بیش از همه نماد مادربزرگ های مازندران بویژه غرب استان است چرا که چادر شب ها با رنگ های متفاوت پوشش همیشگی آنان بود.
سلام به پایان
با وجود قدمت ، اصالت، زیبایی نمد و چادرشب که بخشی از هویت هنری و تاریخی منطقه به شمار می روند، هر ساله از تعداد فعالان این عرصه کاسته می شود و اکنون برای تولید هر یک از این دو صنعت دست حداکثر ۴۰ تا ۵۰ نفر در رامسر مشغول کار هستند، افرادی که دوران کهنسالی را طی می کنند و نگران هستند که با از کار افتادنشان دیگر کسی برای زنده نگه داشتن این دو هنر در منطقه نخواهد بود.
از سوی دیگر نیروی کار جوان هم هیچ تمایلی برای تدوام این میراث و حتی کسب درآمد از این هنر و صنعت ثروت ساز ندارند. به معنای دیگر نبود انگیزه و بی میلی جوانان در شرایطی است که دست کم در نمد مالی بر اساس آنچه که یکی از صنعت گران این بخش می گوید درآمد و فروش این محصول بسیار خوب است، به طوری که هزینه هر نمد در حد و اندازه های متوسط به قیمت تولید کننده بالای یک میلیون تومان است و چادر شب هم به مراتب بیشتر، اما با این وجود نیروی کار برای تولید بیشتر، اشتغالزایی و تداوم این میراث وجود ندارد.
روی دیگر سکه که کارشناسان روی آن دست می گذارند و از آن به عنوان تهدید و عامل زوال نمدمالی و چادرشب بافی رامسر یاد می کنند ، پافشاری صنعتگران بر طرح ها و روش های قدیمی است که سبب می شود تا این هنر جذابیت و انگیزه ای برای یادگیری نسل جوان نداشته باشد و تلاش ها برای زنده نگه داشتن آنها به بن بست بخورد. به اعتقاد این کارشناسان دنیا عوض شده ، مردم دیگر به سبک جدید زندگی می کنند و نمد و چادرشب برایشان نیاز محسوب نمی شود و برای این که به عنوان تفنن و هنر مورد توجه قرار بگیرند نیازمند بازنگری در طرح و نقش و اندازه هستند.
البته اظهار نظر کارشناسان بیراه هم نیست چون همچنان نمد و چادرشب در رامسر برای کاربری زندگی قدیمی با طراحی های ۲۰۰ سال پیش تولید و عرضه می شوند.
نفسهای آخر نمدمالی
محمد یگانه نمد مال رامسری در تشریح این وضعیت به خبرنگار ایرنا می گوید: صنعت نمد مالی درآمد و فروش بسیار خوبی دارد و به اصلاح می توانم بگویم درآمدش حرف ندارد، چراکه کاربردهای درمانی نمد به دلیل این که ضد رطوبت است و پزشکان برای دردهای رماتیسمی توصیه می کنند، و کاربرد آن در فضای سنتی منازل سبب شده که، همیشه تقاضا برای آن وجود داشته باشد، اما به رغم این فروش خوب و تقاضای مناسب به دلیل نبود نیروی کار نمد مال، نهایت تا دو سال آینده می توانم کار کنم، بعد از آن بازنشسته می شوم چراکه فعالیت در این حرفه دیگر به تنهایی امکان پذیر نیست و بزودی این صنعت منقرض می شود.
او که یک کارگاه نمد مالی در ییلاق جواهرده و همچنین رامسر دارد معتقد است که جوانان به بهانه اینکه نمد مالی کار سختی است از فعالیت در آن شانه خالی می کنند. حتی مواد اولیه و آموزش رایگان هم انگیزه ایجاد نمی کند چون ، افرادی که برای کار می آیند پس از مدت کوتاهی سختی کار نمد مالی را بهانه می کنند و تمایلی به ادامه کار ندارند، درحالی که حرفه راحت و بی دردسری است، و با وجود آن که مستقیم مرکز فروش نداریم و تبلیغاتی هم انجام ندادیم ولی نمد ها به طور مستقیم در کارگاه به فروش می رسد. تقاضا بسیار زیاد است، حتی این کار برای خانم ها سخت نیست در حالی که با تولید یک نمد کوچک روزی ۱۵۰ هزار تومان دارد کارهای به مراتب سخت تر انجام می دهند حاضر نیستند نمد مالی کنند.
یگانه که تمام طرح نمد ها را خودش به صورت ذهنی طراحی می کند معتقد است نبود نیروی کار عامل کاهش تولیدات و به فراموشی سپردن این صنعت کهن نیز به شمار می رود، چراکه به تنهایی نمی توان یک نمد در ابعاد بزرگ تولید کرد و حتما می بایست دو نفر این کار را انجام دهند ، درواقع یک نفر تنها می تواند نمد هایی در ابعاد کوچک تولید کند
او همچنین نبود بیمه نمد مالی را یکی ضعف های این حرفه و بی میلی نیروی کار توصیف کرد و افزود : من با وجود ۳۰ سال فعالیت در این صنعت بیمه نمد مالی نیستم و بیمه آزاد دارم،نبود بیمه هم در بی میلی جوانان بی تاثیر نیست،صعتی که آموزش در آن رایگان و مواد اولیه هم رایگان در اختیار هرکسی قرار می دهم و درآمدش برای زندگی کافی است این طور مهجور باقی می ماند.
یگانه از باید و نباید های نمد و ویژگی های یک نمد اصیل هم گفت و توضیح داد :برخی از این میزان تقاضا و درآمد نمد سواستفاده می کنند ، نمد را با دستگاه تولید می کنند و یا به جای آن که با دست مالش دهند در آن آب و صابون و یا چسب چوب می ریزند که بعد از مدتی پرز می دهد از بین می رود، چرا که نمد حتما می بایست با انرژی دست و روی تخته مالش داده و کوبیده می شود، که در این صورت پرز نمی دهد و به هیچ هنوان خراب نمی شود.
فروش کم چادرشب
در این میان چادر شب بافی به مراتب شرایط بدتری دارد، چراکه نه تنها نیروی کار نیست بلکه اشتیاق برای خرید آن هم پایین است. به معنای دیگر این صنعت با وجود آنکه فعالیتی زنانه به شمار می رود و با در اختیار داشتن یک دستگاه نساجی که به آن پاچال می گویند، فعالیت در خانه را برای هر خانم خانه داری، امکان پذیر می کند، اما نیروی کاری برایش وجود ندارد، در نتیجه به زعم چادر شب بافان هم تولید کم شده و همین امر موجب شده که تقاضا برای خرید آن هم کم شود.
یک بافنده چادر شب در منطقه کتالم رامسر که برای زنده نگه داشتن این صنعت، کارگاه چادر شب بافی به راه اندخته ؛ معتقد است که نبود نیروی کار سبب شده است که تولید کمی داشته باشند. زهرا کوزه گر به خبرنگار ایرنا گفت : همین تولید کم سبب شد که از شرکت در نمایشگاه ها هم انصراف دهیم، چرا که هم میزان تولید ما برای عرضه در نمایشگاه و بازار کافی نبود و هم این که سطح تولیدات در حد و اندازه هایی که قدری مدرن باشد و توان رقابتی ایجاد کند نبود به همین خاطر در نمایشگاه شرکت نکردیم.
او افزود : با وجود راه اندازی کارگاه، هزینه آموزش ناچیز و مواد اولیه رایگان متاسفانه استقبال از این صنعت بسیار پایین است، ضمن اینکه ما خلاقیت و نوآوری در مجموعه خودمان به وجود آوردیم که مورد استقبال هم قرار گرفته است ، اما چون تولید ما به اندازه ای نیست که در بازار عرضه کنیم فروش محصولات بسیار کم شده است.
کوزه گر در پاسخ به این که آیا طراحی مدرن و کاربردی کردن این صنعت با سبک زندگی امروز به کمک طراحان خوش فکر تاثیری در تمایل نیروی کار و تولید و فروش بیشتر دارد گفت: به دلیل نداشتن نیرو کار تصور می کنم حضور طراحان برای رونق این صنعت بی فاِیده باشد، چرا که می بایست بافنده هایی باشند که مطابق آموزش و طراحی ها این کارها را انجام بدهند، درحالی که این طور نیست.
این بافنده چادرشب گفت : از میراث فرهنگی و کمیته امداد تقاضا داریم که افرادی را برای کار در این کارگاه به ما معرفی کنند تا بلکه چادرشب بافی دوباره به رونق سابق بازگردد.
غبار سنت و فاصله با سبک زندگی امروز
یک کارشناس طراحی و صنایع دستی پا فشاری فعالان این حوزه بر همان روش ها و طراحی های سنتی و قدیمی را عامل تهدید این صنایع می داند و معتقد است اصول طراحی و عامل تولید این صنایع، ابتدا بر اساس سبک زندگی و موقعیت جغرافیایی شکل گرفت و در ادامه نیز می بایست مطابق تغییر و تحولات سبک زندگی مردم، نیازهای جامعه و کاربردی که در زندگی مردم دارد باز طراحی شود.
سمانه رستمی گفت : اما این در حالی است که مسیر صنایع دستی ما نشان می دهد با جنبه های کاربردی زندگی روزمره فاصله گرفته و می توان گفت به همین علت انگیزه نیروی کار جوان برای حضور در این عرصه کم رنگ و یا به طور کامل از بین رفته و در نتیجه ما شاهد آن هستیم که تولید و فروش این صنایع تحت تاثیر قرار گرفته است.
وی افزود : یکی از مشکلات دیگر این بخش این است که فعالانی که به کار صنعت گری در این حوزه مشغول هستند، خود را طراح و هنرمند می دانند و این بزرگ ترین مشکلی است که امروزه در صنایع دستی ایران وجود دارد، چرا که صنعت گری و طراحی هر کدام مقوله هایی جدا از هم هستند، همان طور که برندسازی و کارآفرینی مقوله های متفاوتی هستند، به معنای دیگر چنانچه زنجیره به هم پیوسته ای از طراحی، صنعت گری، برندسازی و کارآفرینی کنار این صنایع شکل بگیرد، هم باعث به روز شدن آن می شود و هم اینکه به دلیل زنجیره شکل گرفته،اشتغالزایی، اقبال نیروی کار،ارتقای کمی و کیفی در تولید، همچنین بقای آن را نیز در پی دارد.
رستمی توضیح داد: برای مثال ما باید فکر کنیم که محل استفاده چادر شب چه بوده؟ در گذشته چادرشب در خانه ها برای پوشاندش رخت خواب مورد استفاده قرار می گرفت و یا خانم های مسن برای گرم کردن خودشان از این دست بافت ها استفاده می کردند، اما امروز با عنوان کاربردی کردن و بدون فکر مانتویی را از بازار خریداری کنیم و سر آستین ان چادر شب و یا نمد بدوزیم این حرکت شاید زیبا باشد اما معنای طراحی و کاربردی کردن این صنایع نیست ، در نتیجه ماندگاری ندارد، بنا بر این ذوقی هم برنمی انگیزد و همین ضعف طراحی نیروی کار جوان را برای انکه به چنین هنرهایی روی آورند مایوس می کند.
وی افزود : ما در حال حاضر می توانیم این صنایع را به عنوان یک آراستنی سنتی آن هم برای سلیقه های معدود درنظر بگیریم با همان کاربردهای قدیمی.
آموزش مدیران و صنعت گران حلقه مفغوده بقای صنایع دستی
این کارشناس آموزش و برنامه ریزی کلان در میراث فرهنگی را از چالش ها و وضعیت امروز صنایع دستی دانست و گفت : رویکرد میراث فرهنگی می بایست به گونه ای باشد که آموزش صنایع دستی با هدف اشتغال زایی و همچنین تولیدات کاربردی در دستورکار کلان این سازمان قرار گیرد، بنابراین استراتژی باید از سوی این سازمان تدوین شود چرا که هم کارگاه های صنایع دستی و همچنین طراحان خوش فکر بسیار زیاد است، اما نیاز به ساماندهی نیاز دارد، به این خاطر که آن بافنده چادر شب و یا نمدمال در یک شهر کوچک به دنبال طراح نمی رود و طراحان هم که تمایل به همکاری دارند، به دلیل فاصله درک مطلب بین جامعه صنعت گران و طراحان به نتیجه نمی رسند،فاصله ای که شامل زمان بندی، کیفیت، خارج شدن از کلیشه های رنگی است.
رستمی معتقد است : برای بقای این صنایع مدیران میراث فرهنگی نیز برای برنامه ریزی نیاز به آموزش و یادگیری دارند، تا صنعت گران را به راه درست هدایت کنند، به معنای دیگر مدیران ابتدا می بایست به فکر ارتقای خودشان باشند، اگر این اتفاق از سوی مدیران شکل بگیرد و به صورت استراتژی کلان مدیران برای ارتقای صنایع دستی تبدیل شود، طراحان و کارافرین های بسیار خوبی در کشور هستند که در کنار آنان قرار می گیرند، قطعا اگر مدیری تمایل داشته باشد که برای ارتقای سطح کیفی این صنایع تلاش کند و قدمی بردارد این افراد این توانایی و تمایل را دارند که برای حفظ سطح کیفی صنایع دستی در شهرها قدم بردارند.
این طراح آثار هنری گفت : علاوه بر این میراث فرهنگی می تواند برای برون رفت از این چالش مشاورین اجرایی نظیر طراح و کارآفرین را به صورت پروژه در اختیار بگیرند، نه کسانی صرفا در جلسه ها شرکت کنند، بلکه مشاورینی که موظف باشند به صورت تیم در یک شهری که صنایع دستی شاخصی دارند طرحی را اجرا کنند و مشخص کنند که ۶ ماه آینده در نمد مالی و چادر شب بافی چه تغییراتی را رقم خواهند زد چرا که اکثر فعالان حوزه صنایع دستی نظیر چادرشب بافی و نمد مالی در روستاها و شهر های کوچک مشغول فعالیت هستند و با بازار و اقتصاد و نیازهای به روز شده جامعه آشنایی ندارد، بنا بر این می خواهد با همان شیوه های قدیمی و سنتی به دنبال جذب مشتری و از سوی دیگر نیروی کار بروند و این جواب نمی دهد در حالی که این تیم های اجرایی می توانند انان را در مسیر درست هدایت کنند.
لزوم و نوآوری و تبلیغات
رییس میراث فرهنگی شهرستان رامسر با قبول برخی ضعف ها در تدوین استراتژی برای این صنایع گفت : با این وجود معتقد هستم که هنرمندان در رشته های صنایع دستی با رویکرد های علمی و تخصصی فاصله دارند ، چرا که می بایست بر اساس سلیقه هم نگاه به گذشته در آثار هنرمندان این عرصه باشد و هم اینکه به سبک زندگی و جنبه های کاربردی این صنایع توجه شود.
نادر سحرخیز افزود : طرح ها صنایع دستی سنتی و اصیل قدیمی از سوی میراث فرهنگی به ثبت می رسد تا برای آیندگان باقی بماند، اما به کاربرد های جدید هم نیاز است که خوب تعدادی از این نوآوری ها به صورت خودجوش در برخی کارگاه ها نظیر کارگاه خانم کوزه گر اتفاق افتاده است.
او ادامه داد : میراث فرهنگی کلاس های آموزشی زیادی برای طراحی ، بازاریابی و فروش صنایع دستی و همه موضوعاتی که مورد نیاز این بخش باشد برگزار می کند، اما معتقدم به دلیل تنوع این بخش صنعتگران هم می بایست صرفا به این که کلاس آموزش از سوی این نهاد برگزار شود اکتفا نکنند، چرا که تحول صنایع دستی از گذشته تا به امروز وابسته به خلاقیت و نوآوری آنان بوده است و آموزش بدون این که خودشان هم با فکر و خلاقیت کار کنند بی نتیجه است.
سحرخیر در خصوص نمد مالی هم گفت : این رشته به دلیل نیاز به توانایی و تخصص از گذشته به صورت خانوادگی رونق داشته و در حال حاضر هم به همین شکل است و فعالان نمد مالی می بایست برای تداوم این صنعت خودشان هنرجو استخدام کنند.
وی افزود : ما در سال هایی افرادی را به این کارگاه ها معرفی کردیم، ضمن اینکه رونق این کارگاه ها علاوه بر فروش به عنوان کارگاه گردی یک جاذبه گردشگری هم به شمار می رود، گردشگران می توانند در این کارگاه کار کنند و این قابلیت از این جنبه هم قابل بحث است.
سحرخیز با طرح این موضوع که نقش نیروی کار در زوال و یا بقای صنایع دستی تاثیر مستقیم دارد، مخالف کرد و گفت : این باور اشتباهی است چرا که معتقدم آموزش و تربیت هنرجو در این صنایع باید مورد توجه قرار گیرد زیرا ما امکان این که برای کارگاه های صنایع دستی نیروی کار تعریف کنیم و یا افرادی را به این کارگاه ها مشغول کار کنیم ، نداریم و به همین دلیل فعالان این صنعت می بایست از طریق تبلیغات و امکانات فضای مجازی که دسترسی به آن برای همگان فراهم است ابتدا کارگاه های خود، نوع کار، سختی ها و لذت های این کار و محصولات خود را معرفی کنند، تا جذابیت و اشتیاق برای حضور در این عرصه فراهم شود.